آزمایش عشق

part34


از زبان آ.ت:«
ضعف شدیدی داشتم و صورتم حسابی عرق کرده بود...سرمو با باز شدن در و صدایی که لولاهاش کردن بالا آوردم و به دختر مشکی پوشی که با کفشای پاشنه بلندش داشت ب سمت من میومد نگاه کردم ... چشمامم به خاطر گریه دید کمی داشت ...
اون دختر مشکی پوش اومد توی نور و من با دیدن صورتش جا خوردم ...
اون دختر کالورا بود!!!! کسی که عشق زندگیم رو ازم دزدید و حالا هم داره منو از این دنیا میدزده !!!!
کالورا:« واووو ببین کی اینجاست؟! چطوری رقیب عشقی!؟(پوزخند)
آ.ت:« داری چ غلطی میکنی؟! چی از جون من میخوای؟! مردی که سالها بود داشتمش رو ازم گرفتی!!! دیگه چی میخوای بی وجدان ؟!
کالورا:« هی! آروم باش.. من اونو از تو نگرفتم...اون خودش تو رو ول کرد ... پس بهتره الکی شلوغش نکنی!
آ.ت:« دهنتو ببند اشغال!
کالورا:«ب زودی میفهمی کی باید دهنشو ببنده دوست قدیمی!الان فعلا باید برای اومدن مهمونی که قراره این ماجرا رو جذاب تر کنه آماده بشیم !
«««این کلمه رو گفت و بدون درنگ از اتاق خارج شد... منظورش از اون مهمون کی بود!؟
نگرانی نامعلومی که حس بدی بهم منتقل میکرد به قلبمم حمله ور شد ...
گریه هام شدت گرفته بود ...
قلبم دیگه تحملی برای این همه درد نداشت ...
چشمامو بستم و خودمو اشکامو به بادی که از پنجره به صورتم میخورد سپردم ...
دقیق نمبدونم ساعت چند بود اما از ساعت ۱۲ شب خیلی گذشته بود...
گرگا زوزه کنان دور خونه متروکه چرخ میزدن و با صدای دلهره اورشون به قلب من ترس تزریق میکردن...
چند دقیقه ای همینطوری گذشت که با باز شدن در صورت اشکیم رو بالا گرفتم و به مردی که داشت میومد نزدیکم زل زدم...
صورتش که توی نور قرار گرفت با همون چشمای عسلیش فهمیدم کیه! دردِ قلبم دست خودم نبود ...
کانگ سو:« تشنه نیستی؟!
آ.ت:« ....
دیدگاه ها (۰)

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۳

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط