عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۶۶

جیمین دستش را روی موهای جان کشید و لب هایش را جمع کرد : به زن من اجازه چی رو میدی ها..
میون‌شی خجالت زده خندید و به پایین نگاه کرد جان با حالت بهتر اش گفت : وای دایی زنت خجالت کشید
جیمین خبیث خنید و آورم گفت : به کی نگاه می‌کنی ها ... و نرم گوش جان را کشید .. که باعث خنده های هر سه شدن ..

.....

دختر با اعتماد به نفس کامل در باشگاه بوکس ایستاده است. او هیکلی متناسب و ورزیده دارد که نشان از ساعت‌ها تمرین سخت است. موهایش را به سبکی خاص و کمی شلخته بسته که چند تار موی کوتاه جلوی صورتش رها شده‌اند. عرق روی پیشانی‌اش برق می‌زند، اما لبخندی محو و مرموز بر لب دارد.
هندزفری بزرگش روی گوش‌هایش قرار دارند و صدای بیس قوی موسیقی " هِوی متال" یا "هیپ‌هاپ" گنگ، ضربان قلبش را بالا می‌برد. او با ریتم موسیقی حرکت می‌کند، ضرباتش به کیسه بوکس دقیق و قدرتمند است. هر "هوک" و "آپِرکات" او با انرژی خالصی اجرا می‌شود که حکایت از تسلط او بر بدنش دارد.
او بسیار ریلکس است، اما این آرامش از نوع بی‌حالی نیست؛ بلکه آرامش یک مبارز است که می‌داند در رینگ زندگی (و رینگ بوکس) چه می‌کند.
مین جی پر از انرژی است، اما این انرژی نه با داد و فریاد، بلکه با قدرت و تمرکز بیان می‌شود. از انجام کاری که دوست دارد لذت می‌برد و این حس قدرت و تسلط، انرژی او را چندین برابر می‌کند. نگاهش مصمم و بی‌پرواست. او از آن دسته افرادی نیست که به دنبال تأیید دیگران باشد؛ او قوانین خودش را دارد.
همان دقیقه بود که صدای پشت سرش باعث شد حرکت دست هایش را کم کند سپس سمت صدا چرخید
هانگول خندید ای از سر عصبانیت تحویل اش داد سپس به سمت مین جی گام برداشت : تو .. پارک مین جی کاره تو بود آره
مین جی خندید نه خنده ذوق بله خطاب به عصبانیت: پارک هانگول تهیونگ ماله من بود .. بهت گفته بودم .. مگه نه ..
هانگول عصبی کیف اش را سمت مین جی پرت کرد ولی با جاخالی از طرف مین جی به گوشه ای نامعلوم پرت شد ..
داد زد : دختره احمق تهیونگ نامزد من بود ..
مین جی مشت اش را محکم گرفت سپس عصبی غرید : دهنتو ببند اونی .. تو لگد زدی تو زندگی .. - پوسخند زد - ممنون ازت چون تهیونگ هدیه تو به منه
هانگول عصبی نزدیکش شد و در کسری محکم زد به گونه مین جی .. دخترک گنگ و منگ سر بلند کرد و نگاهش کرد با پوزخند و ناباورانه ای گفت : تو الان دست رو من بلند کردی.. آره ..
دیدگاه ها (۱)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۷داد زد و چشم به هانگول دوخت .. ها...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۸مین جی با خود قسم خورد که راجب ما...

( عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۵بزن بر من زخمتا خالی شود دلت از...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۶۴جیمین نگاهی به میون‌شی انداخت و ب...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۰ (。☬⁠。⁠)⁩جلو...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۸ (。☬⁠。⁠)⁩چانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط