آن قدربا روسری ات بی جهت ورمی روی

آن قَدَربا روسری ات بی جهت وَرمی روی
تا که شعـراز روسری را شعرِ برترمی کنی

بویِ موهای تـو درتدریس فِقهَم جاری است
آخر این را سوژه ی شب هایِ منبر می کنی
#کوچه #هو_العشق #عشقولانه
دیدگاه ها (۱)

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است.🙂 😄 میله های قفسم را نش...

بر سر عقــل آمدمکــم تراما "مدام" دوستتـ دارم#مثلا_سر_عقل_او...

این بار دیگر حرف خواهم زد...آقا گمانم من شما را دوس.....

مسجدمقدس جمکران ونمازی دوتایی!دعایی فرجی ازعمق دل وبیمه کردن...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط