پلیس ابلیس ...

پلیس. ابلیس. part¹¹

[ ا.ت ویو ]
وقتی اون حرف رو زد چند نفر اومدن و من رو بردن داخل یه اتاق که خیلی ترسناک بود ، همه جای زمین پر از خون بود و یه عالمه اسلحه و وسایل شکنجه بود ، من رو بستن به یه صندلی آهنی و تا می‌تونستن با ابزار های مختلف من رو زدن که یکیشون همش میخواست بدنم رو لم.س کنه و چون دستام بسته بود مجبور شدم با پا بزنم توی .... اهم .اونا هم چون یادشون رفته بود پاهامو ببندن پاهامو بستن و باز شروع کردن به زدن من و آخر صندلی رو حل دادن و من با صندلی افتادن و همینجوری من رو ول کردن ..... یک ساعت .....۲ ساعت.....۱۰ ساعت .....یک روز گذشت و من همینجوری افتاده بودم و کلا بدنم خشک شده بود
+ اییییییی اخخخخ همه جام درد می‌کنه ولم کنیددددد( جیغ و داد )
؟: هه بلاخره بیدار شدی
+ منو باز کن
؟: یه شرط داره
+ چه شرطی
؟: باید زیر خوابم شی ( نیشخند )
+ هه تو خواب ببینی
+ پس بزارم فکر کنیم تو خوابیم
[ ا.ت ویو ]
وقتی به هوش اومدم سر و صدا کردم که یکی بیاد و منو نجات بده ، وقتی یکی اومد دیدم همون کسی بود که زدم لایه پاش ، داشت بهم نزدیک میشد که یهو صدای شلیک اومد و اون یارو افتاد جلو پام
+ جیغغغغغغغ
_ پسره بیشعور
+ ت تو اونو کشتی ( ترسیده )
_ فکر نکن اونو کشتم چون داشت به تو نزدیک میشد ، اونو کشتم چون بر پستش نبود
+ بیا منو باز کن ( جدی )
_ او او اینجا رو باش ، تو یه زره جوجه داری به من دستور میدی ؟
+ خواهش میکنم بیا منو باز کن
_ نه هنوز آدم نشدی
+ والا من آدمم تو آدم نیستی
_ آها مشکل اینجایت بلد نیستی با من چطور حرف بزنی ، پس ۲۴ ساعت دیگه اینجا میمونی تا کامل آدم بشی
+ نه نه نه خواهش میکنم منو باز کن اینجوری میمیرم ( مظلوم )
_ بای بای
جونگ کوک از اتاق خارج شد و ا.ت هم هر چی فوش بلد بود نثارش کرد و ۲۴ ساعت گذشت ...
دیدگاه ها (۲)

پلیس. ابلیس. part¹²_ آدم شدی ؟( نیشخند ) + اره ار...

پلیس. ابلیس. part¹³+ نه من فرار نمیکنم _ لازم نکرد...

پلیس. ابلیس. part¹⁰جیمین رو کرد به جوکیونگ که د...

می‌خوام فیک رو شرطی کنم .شما اصلا حمایت نمیکنید پس شرطیش میک...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

ادامه تک پارتی سرو تصمیم گرفتم گشادی رو کنار بذارم و بیام اد...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط