چقدر معرکه ای

چقدر معرکه ای!
که می شود با چشم هایم
رویِ سبزه یِ تنت غزل بکارم
و بوسه درو کنم...
وقتی آنقدر بی خبری از حالم
که خواب را بغل گرفته ای!
چقدر معرکه ای!
که آن قدر بیخود و با توام
که نیمه شب خدا
دستش را زیرِ سرم می گذارد
و می گوید:
آرام آرام چشم هایت را ببند
من می فرستمش به رویایت!
چقدر معرکه ای
که با خدا سَر و سِرّ داری!
دیدگاه ها (۲)

بوسه هاے تو تسڪینم مے دهدخوابے شیرین ڪہ در انتظار تعبیرش نبو...

شیطانِ دلم وسوسه ی عشق تو دارد

لب به لب های تو و....ای وای غوغا می شودآسمان می ترکد و آشوب ...

مـجـازے شـــدہ دنـیـامــونحالــــا دیـــگـــہ...دڸ بــــریــ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#تکپارتی#درخواستیوقتی بعد از چند روز بر میگرده خونه ومیبینه ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط