هیچ کس چون تو حریف لب خاموشم نیست

. هیچ کس چون تو حریف لب خاموشم نیست
جز صدای سخن عشق تو در گوشم نیست

آه از این غربت نزدیک و از آن حسرت دور
عشق در سینه ی من هست و در آغوشم نیست

آن چنان مست خیال تو میفتم هر شب
که حواسم به تن خسته ی بی هوشم نیست

تشنه ام تشنه و بالای سرم کاسه ی آب
ماه روی تو در این آب که می نوشم نیست

هستی و نیستی آن قدر که جز عطری دور
هیچ در حافظه ی خالی تن پوشم نیست

تا می آیم سر دل وا کنم از تو...انگار
جز سرانگشت تو روی لب خاموشم نیست...
دیدگاه ها (۲)

دیشب خوابت را دیدمصبح شمعدانی باغچه‌ مانگل از گلششکفته بود.....

بزن ﺑﺎﺭﺍﻥﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯾﺴﺖﻧﻔﺲ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪﺑﺰﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻦ ﺗﻦ ﺭﻧﺠﻮﺭ...

تقدیم دوستانی که همیشه همراهم بودنفداتون بشم عزیزان 😘 ❤ مرسی...

مرسی که هستید دوستان ❤ 😘

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

🌱🍒بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکنمِهر حریف و یار دگر می‌کنی ...

مکاشفه:دیدم مردی با عبا و کلاه کیپا(کلاه یهودیان) مرا ندا دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط