درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت است بالا بروی ساده بیای پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .
دیدگاه ها (۶)

بعضی وقتا قهر نمیکنی که بری ....... قهر میکنی تا ببینی چقدر ...

گاهی وقتها آنقدر از زندگی خسته میشوم ....که دلم میخواهد قبل ...

ﭼﯿﺰﯼ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎﺑﯿﻢ ﻓﺮﯾﺐ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺧﻮﺭ...

کاش میشد زندگی تکرار داشت . . .لااقل تکرار را یکبار داشت . ....

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

مرگ

برده ﴾ ۵۰ part تقی به درب اتاق زد و وارده اتاق شد نگاهی به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط