بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر

بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر

مرا به حیطه محض حریق دعوت کن
به لحظه لحظه پیش از شروع خاکستر

به آستانه برخورد ناگهان دو چشم
به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر

به شب‌نشینی شبنم، به جشنواره اشک
به میهمانی پر چشم و گونه تر

به نبض آبی تبدار در شبی بی تاب
به چشم روشن و بیدار خسته از بستر

من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر

من از تو یال سمندی، سهند مانندی
بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر

دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دیگر
#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۵)

آدمها بازی کردن را دوست دارنداین تو هستی که انتخاب میکنیهم ب...

‏برای بدست آوردن دل کسی که دلش باهات نیست دل به دریا نزن غرق...

عشقت در منمثل " حسابی قـرض الحسنه " استکه ثانیه شمار بر " دو...

هیچ چیز قشنگ تر از این نیست یکی را داشته باشی که هر روز به ا...

مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط