گنجشک ناز و زیبا که میپری اون بالا

گنجشک ناز و زیبا، که میپری اون بالا

بال و پرت به رنگ خاک، دلت مهربون و پاک

به من بگو وقتی که پر کشیدی بابام رو تو ندیدی؟



دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت

پیش ستاره ها رفت

یواش و بی صدا رفت

ستاره آی ستاره، پولک ابر پاره

خاموشی و می تابی، بیداری یا که خوابی

به من بگو وقتی که خواب نبودی بابام رو تو ندیدی؟


دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت

از اون طرف از اون راه

رفته به خونه ی ماه
همینجا پیش من بود، نموند و رفت زود زود

اون بالا بالاها رفت

بابات پیش خدا رفت

خدا که مهربونه، پیش بابام می مونه

گریه نمیکنم من، که شاد نباشه دشمن
دیدگاه ها (۱)

گنجشک ناز و زیبا، که میپری اون بالا بال و پرت به رنگ خاک، د...

گنجشک ناز و زیبا، که میپری اون بالا بال و پرت به رنگ خاک، د...

بارها شنیده‌ایم که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:...

امروز صبح که به گلدان کوچک روی طاقچه‌ نگاه انداختم؛‌ یادِ رو...

گنجشک و ناز و زیبا. دیدمت اون دور دورا به من بگو وقتی که پر ...

پارت پنجاهو هفتمن دوسش دارم!بابام:ماری!اونکیس:ماری بیا بریم!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط