بچه بودیم تو مهمونی یه موز برمیداشتیم یه ماه بعدش تو خون

بچه بودیم تو مهمونی یه موز برمیداشتیم، یه ماه بعدش تو خونه حبس بودیم، بچه های الان میان رو مبلا میپرن، ننه هه میگه آخی، بچم تارزانه. :||||||
دیدگاه ها (۴)

مَن از بیرون زَده شُدَم که انقد تو خودَممـ:}♡

بَد بآش بَرآیِ کَسـی کِہ فَرقِ خوب بودن وبَدبودَنـِت رونِمید...

یعنی فقط کافیه احساس کنه که حتی به شخص خودش وابسته شدهبشین ن...

صدای کوبیدنِ سرت به دیوار وقتی ک بهت تِرامادول نمیدن:)))

من عاشق شدمپارت(28)☆☆☆☆☆☆☆ته ها:هی تو کی هستی دستت رو از جلو...

کیوت ولی خشن پارت ۹کوک : بیا تو مرده میره تو و میگه مرده : ق...

وقتی نازایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط