پارت همسایه معروف من

#پارت1 _ همسایه معروف من🦋#
(اول رمان باید بگم که جیگرای من توی پارت معارفه یادم رفت که علامتارو بگم برای همین الان میگم
ا.ت -
جنگکوک+
مامان ا.ت ... م.ت
بابا ی ا.ت. ... ب.ت
خب بقیه هم میگم بهتون بریم برای پارت اولمون🫀💪)
...ویو ا.ت ...
+مامان بیا دیگه ، نمی‌خواد بابا نمیخوام اصلا از زیر قرآن ردشم، مامانننننن بدو پروازم دیر میشهااااا،، ای خداا
م.ت .. اومدم بابا ، چته تند تند قود بود میکنی خیر سرت 20 سالن شده هنوز آدم نشدی وایسا دیگه ،، آها بیا بیا از زیر این قرآن ردشو بدو
+خب رد شدم باید برم دیرم میشه ها
ب.ت ... بابا جان منو مامانت تا فرودگاه باهات میایم
...ویو راوی ...
خلاصه که بعد کلی چرت پرت گفتن و قرقر های مامان ا.ت که چرا اینو پوشیدی گیر ندن بهت یه وقت یا شالت از سرت نیفته ها ا.ت بعد رفتی اونجا هر غلطی خواستی یا ای کاش اون مانتو سبزتو میپوشید
+وایییی مامان بسه دیگه ای بابا رفتم اونجا قراره این مانتو رو هم بکنم چه گیری بابا خیلی پوشیدی که
به هرحال خداحافظی هم کردند و ا.ت رفت که سوار هواپیما بشه

استایل دوم لباس ا.ت برای فرودگاه
بچه ها خیلی خیلی خیلی زود قراره پارت داشته باشید
لایک کامنت برام بزارید انگیزه بگیرم 🥺🦋🫀🫀
دیدگاه ها (۵)

#پارت2_ همسایه معروف من🦋#...ویو ا.ت...+وایییی چقدر ذوق دارم...

🥺🦋

خب من یه پستی گذاشتم و گفتم که می‌خوام رمان بنویسم الان برات...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

3#پارتی#استری‌کیدز#سونگمینپارت:3موضوع:«وقتی حامله ایی(یک ماه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط