ماهتیره
ماه_تیره🌑
Part: 53
ناراحت شده بود
اما ادم بدا مگه ناراحت میشن؟
شاید اون ادم بد نیست
شامپو و بقیه وسایل هام رو برداشتم و به سمت حمام رفتم
_~___
شب شده بود
دوباره با بتی کیک درست کرده بودیم
خوشحال بودم
بتی بهم قول داده بود که غذاهای کشورشو بهم یاد بده خیلی ذوق داشتم
به سمت اتاق جونگکوک رفتم
درو باز کردم و داخل شدم
که حضور شخصی رو پشت سرم احساس کردم
دستشو رو شانه ام گذاشت سریع برگشتم
و با ندیمه رو به رو شدم
=خانم کلید اتاقتون
+چی!؟
=اتاقتون عوض شده
+اما جونگکوک....
=اقا گفتن وسایل هاتون رو می بریم بفرمایید
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 53
ناراحت شده بود
اما ادم بدا مگه ناراحت میشن؟
شاید اون ادم بد نیست
شامپو و بقیه وسایل هام رو برداشتم و به سمت حمام رفتم
_~___
شب شده بود
دوباره با بتی کیک درست کرده بودیم
خوشحال بودم
بتی بهم قول داده بود که غذاهای کشورشو بهم یاد بده خیلی ذوق داشتم
به سمت اتاق جونگکوک رفتم
درو باز کردم و داخل شدم
که حضور شخصی رو پشت سرم احساس کردم
دستشو رو شانه ام گذاشت سریع برگشتم
و با ندیمه رو به رو شدم
=خانم کلید اتاقتون
+چی!؟
=اتاقتون عوض شده
+اما جونگکوک....
=اقا گفتن وسایل هاتون رو می بریم بفرمایید
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۲.۶k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط