پارتدوم
#پارت_دوم
#سونگمین
بعد از بوسه، سونگمین بازوتو محکم گرفت و یه خندهی شیطنتآمیز کرد.
سونگمین: «دیدی؟ من میتونم هم بوسه بزنم هم تلافی کنم.»
تو لبخند زدی، دستتو روی بازوش گذاشتی و گفتی:
ات: «خب… پس حالا نوبت منه دوباره.»
اون کمی عقب کشید و با چشمهای براق بهت نگاه کرد.
سونگمین: «اه… تو دیوونهای. ولی باشه، امتحان کن.»
تو بازوهاشو گرفت و با کمی بازیگوشی دوباره یه گاز کوچیک روی بازوش انداختی. سونگمین با یه صدا خفیف از خودش، عقب رفت و گفت:
سونگمین: «آی! تو قصدت اذیتم کردنه، نه؟»
تو خندیدی و سرشو به سمت خودت کشیدی.
ات: «نه، قصدم فقط بازیه.»
اون آه عمیقی کشید و با لبخند گفت:
سونگمین: «خب… توی این بازی، هر کسی که برنده شد یه جایزه میگیره.»
تو از شیطنتش خندیدی، اما قبل از اینکه جوابتو بدی، سونگمین دوباره لبهاشو آورد جلو و یه بوسهی کوتاه ولی گرم روی پیشونیت گذاشت.
سونگمین: «هدیهی برنده… از من به تو.»
تو سرخ شدی، اما حس کردی که هر لحظه نزدیک بودنش، هر بازی کوچیک، چقدر رابطهتون صمیمیتر و گرمتر کرده.
*پایان*
#سونگمین
بعد از بوسه، سونگمین بازوتو محکم گرفت و یه خندهی شیطنتآمیز کرد.
سونگمین: «دیدی؟ من میتونم هم بوسه بزنم هم تلافی کنم.»
تو لبخند زدی، دستتو روی بازوش گذاشتی و گفتی:
ات: «خب… پس حالا نوبت منه دوباره.»
اون کمی عقب کشید و با چشمهای براق بهت نگاه کرد.
سونگمین: «اه… تو دیوونهای. ولی باشه، امتحان کن.»
تو بازوهاشو گرفت و با کمی بازیگوشی دوباره یه گاز کوچیک روی بازوش انداختی. سونگمین با یه صدا خفیف از خودش، عقب رفت و گفت:
سونگمین: «آی! تو قصدت اذیتم کردنه، نه؟»
تو خندیدی و سرشو به سمت خودت کشیدی.
ات: «نه، قصدم فقط بازیه.»
اون آه عمیقی کشید و با لبخند گفت:
سونگمین: «خب… توی این بازی، هر کسی که برنده شد یه جایزه میگیره.»
تو از شیطنتش خندیدی، اما قبل از اینکه جوابتو بدی، سونگمین دوباره لبهاشو آورد جلو و یه بوسهی کوتاه ولی گرم روی پیشونیت گذاشت.
سونگمین: «هدیهی برنده… از من به تو.»
تو سرخ شدی، اما حس کردی که هر لحظه نزدیک بودنش، هر بازی کوچیک، چقدر رابطهتون صمیمیتر و گرمتر کرده.
*پایان*
- ۵.۱k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط