اقا دیشب یه خواب دیدم از صبح دارم بهش فکر میکنم که وادفاک
اقا دیشب یه خواب دیدم از صبح دارم بهش فکر میکنم که وادفاک این چی بود...
گفتم بیام تعریفش کنم تا مغزم به فاک نرفته...
اقا من خواب دیدم یه روز برفی بود و تولد یکی از دوستام بود...
داشتیم با یکی دیگه از دوستام میرفتیم تولد که نمیدونم چیشد از توی یه خونه سر در اوردم...خیلی خونش آشنا بود...
توی خونه تنها بودم و من مثل سگ از تنهایی میترسم...
یهو دیدم روی سقف اون خونه هه یه عنکبوت مشکی خیلی گندس...دقیقا بالا سرم...
جیغ زدم و از روی صندلی افتادم...نمیدونم چرا ولی روی زمین بودم و از روی صندلی افتادم...
نگاه کردم دیدم عنکبوتهدیگه نیست ولی کنارم یه ادم بود...
بدنش سفید بود،صورتش هیچی نداشت فقط صورت بود.مثلا چشم و دماغ اینا هیچی...یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود فک کنم یه کراوات قرمز هم زده بود... موهاش هم مشکی بود...ولی فقط یه قسمت خاص از سرش پو داشت...کنارم بود و داشت رو به روشو نگاه میکرد...
از خواب بلند شدم و دقیقا اونو رو به روم یه لحظه دیدم و بعد کلا محو شد...
خیلی ترسیدم و از صبح دارم فکر میکنم خدایا این چی بود...خیلی شبیه اسلندرمن بود ولی اسلندرمن نبود...
گفتم بیام تعریفش کنم تا مغزم به فاک نرفته...
اقا من خواب دیدم یه روز برفی بود و تولد یکی از دوستام بود...
داشتیم با یکی دیگه از دوستام میرفتیم تولد که نمیدونم چیشد از توی یه خونه سر در اوردم...خیلی خونش آشنا بود...
توی خونه تنها بودم و من مثل سگ از تنهایی میترسم...
یهو دیدم روی سقف اون خونه هه یه عنکبوت مشکی خیلی گندس...دقیقا بالا سرم...
جیغ زدم و از روی صندلی افتادم...نمیدونم چرا ولی روی زمین بودم و از روی صندلی افتادم...
نگاه کردم دیدم عنکبوتهدیگه نیست ولی کنارم یه ادم بود...
بدنش سفید بود،صورتش هیچی نداشت فقط صورت بود.مثلا چشم و دماغ اینا هیچی...یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود فک کنم یه کراوات قرمز هم زده بود... موهاش هم مشکی بود...ولی فقط یه قسمت خاص از سرش پو داشت...کنارم بود و داشت رو به روشو نگاه میکرد...
از خواب بلند شدم و دقیقا اونو رو به روم یه لحظه دیدم و بعد کلا محو شد...
خیلی ترسیدم و از صبح دارم فکر میکنم خدایا این چی بود...خیلی شبیه اسلندرمن بود ولی اسلندرمن نبود...
- ۵.۶k
- ۲۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط