تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی‌باشد
دو چشم از ناز در پیشت فراغ از حال درویشت
مگر کز خوبی خویشت نگه در ما نمی‌باشد
دیدگاه ها (۰)

گر قابل ملال نیم، شاد کن مراویران اگر نمی‌کنی آباد کن مراحیف...

لاله چو پریر آتش شور انگیختدی نرگس آب شرم از دیده بریختامروز...

غرق می شوم در نقش خیال او

پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکستنظاره تو بر همه جان‌ها مبار...

فراز مردانی

رمان سیرک دیجیتالی پارت ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط