سناریو
#سناریو
وقتی خیلی اتفاقی توی بحستون باعث میشن بچتون سقط بشه(غمگین)
نامی:ب بگو من کاری نکردم ب بگو حالت تو و اون خ خوبه
جین:وقتی داشتم به بادیگاردایی ک براش میخاستم بزارم فکر میکردم نمیدونستم قاتل ش خودمم (گریه )
یونگی:من نمیخاستم این اتفاق بیوفته(تو شُکه)
هوسوک:کوچولو و ساین شاینم منو ببخششش (گریه)
جیمین؛با این کاری ک کردم بهتره دیگه زنده نمونم(خدانکنه)
تهیونگ:زود میبرتت بیمارستان و اونقد گریه میکنه ک غش میکنه
جونگ کوک:بیب منو ببخش من نمیخاستم اینجور شه من میخاستم بچمونو ببریم پارک بازی کنیم باهاش منو ببخششش( گریه شدید)
وقتی خیلی اتفاقی توی بحستون باعث میشن بچتون سقط بشه(غمگین)
نامی:ب بگو من کاری نکردم ب بگو حالت تو و اون خ خوبه
جین:وقتی داشتم به بادیگاردایی ک براش میخاستم بزارم فکر میکردم نمیدونستم قاتل ش خودمم (گریه )
یونگی:من نمیخاستم این اتفاق بیوفته(تو شُکه)
هوسوک:کوچولو و ساین شاینم منو ببخششش (گریه)
جیمین؛با این کاری ک کردم بهتره دیگه زنده نمونم(خدانکنه)
تهیونگ:زود میبرتت بیمارستان و اونقد گریه میکنه ک غش میکنه
جونگ کوک:بیب منو ببخش من نمیخاستم اینجور شه من میخاستم بچمونو ببریم پارک بازی کنیم باهاش منو ببخششش( گریه شدید)
- ۱۴.۸k
- ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط