نمی دانم به تعبیر کدامین خواب

نمی دانم به تعبیر کدامین خواب

از التماس کدامین شب بود

نمی دانم چند هزار سال در پی ات بوده ام

چند دریا در تاریکترین گوشه ی جهان گریسته ام

که خدا اینگونه دنیا را در تو

متولد کرد

و تو را در من.. نمی دانم که هستی؟

از کجای آسمان می آیی؟

در نگاهت چه هست

که مبهوت تو

در خواب هم رهایت نمی شوم..؟ تو

پیامبر منی

حضورت معجزه ی من است

باید جای قدمهایت را وجب وجب بوسید

باید تا ابد در آغوشت کوچک ماند

باید ماند و تو را فهمید

که هیچ خدایی چنین مخلوقی نیافریده

است.. تو پیامبر منی

مرا به لحظه ی تولدت ببر

به لحظه ی ت و ل د ت

بهترین اتفاق زندگی!!!!!!!!!
دیدگاه ها (۳)

دلم میخواستمی شد مثل اعضا بدناحساس را هم اهدا کرد اصلاً هر ک...

دیشب باز دلم راشڪستۍ...اما اینبار تمام توانم براۍ جمع ڪردن ت...

آغوشت امن نخواهد بودبرای من گرم نخواهد بود برای من آغوشت هم...

چشمهایت بیماری ست که هر روزگریبان خیالم را می گیردو در بی کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط