سه ارباب خشن پارت پنجم

ویو جیمین
صبر کن ببینم من چرا دارم به ا/ت فکر میکنم نهنه امکان نداده اون هم مثل بقیه برای خوش گذرونی بود وای نکنه من عاشقش شدم
با صدای ا/ت به خودم اومدم

ا/ت: ارباب ارباب

جیمین: بله چی شده

ا/ت: من زخم هام رو شستم بریم بیرون

جیمین: آره آره بریم

جیمین: رفتم و جعبه ی کمک های اولیه رو اوردم وقتی وارد اتاق شدم دیدم ا/ت لباسی نداره و خجالت میکشه رفتم یه لباس باز براش اوردم

ا/ت: جیمین یع..یعنی ارباب چرا لباس باز اوردین

جیمین: خب خب وقتی میخام به زخمات پماد بزنم باید لباست رو بدی بالا بخاطر همین گفتم این چه کاریه همین رو بپوشی بهتره

ا/ت: باشه ولی...

جیمین: ولی و اما و اگر نداریم دیگه بپوش

ا/ت: اوکی

جیمین: ا/ت رفت لباس رو بپوشه من خیلی کنجکاو بودم ببینم ا/ت داخل اون لباس چه شکلی میشه که یهو...

( بچه ها میخام شرایط بزارم براتون😆😆😆 )

۱۰ تا کامنت

۵ تا فالو
دیدگاه ها (۱۱)

سه ارباب خشن پارت ششم

جررررر😅😅😅

یونگی به آرمی ها خیانت نمیکنه😄😄😄

خدا وکیلی همینه😉😂

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۱۹ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط