میان روزمرگیها

میان روزمرگی‌ها
جایی درست وسط دل‌خستیگهای یڪ عصر پاییزی
بین تمامـ بهونه‌گیری‌ها از دلتنگی
شـنیدن یڪ اسم ،
یڪ اسم آشنایِ دل ،
لبخـندی بر روی لبها مینشاند
و تو را از تمامـ عالم فارغ و رها میڪند...

نامی برای این حس ندارم
ولی آن چند لحظه را
هرچند ڪوتاه و گذرا،
با تمامی دلخوشیهای دنیا
عوض نمیڪنم ...!

#دلنوشته
دیدگاه ها (۱۲)

#خاطرهآیینه ها دچار فراموشی اندو نام توورد زبان ِ کوچه ی خام...

پاییز و مـهرشپاییز و دلدادگی‌هایشپاییز و دلتنگی‌هایشاصلا پای...

‌دور می‌‌شویم ناگهاناز خاطرِ آدم‌هاچنان سواری شتاب‌زدهدر مه‌...

هجومزخـم تو رانمیڪشـد تن من...برای ڪشته شدن چه ڪنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط