اربابمن
#ارباب-من
part : 6
کوک : اما .... من که دوست دختر ندارم
یونجی : پس این دختره کیه خوابیده
کوک : اون خدمتکاره
یونجی : یاااا ، این که خیلی خوشگله با همین بیا
کوک : هاا ، با ات بیام ( میره تو فکر )
یونجی : به من ربطی نداره ، ولی امشبو هرجور شدع باید بیای جئون جونگ کوک
و یونجی رفت ،
کوک توی فکر بود و نمی دونست باید که چیکار کنه ، اولین باری بود که سردرگم بود
همینطوری داشت با خودش فکر میکرد
جوری توی فکر فرو رفته بود که حتی صدای ات رو نشنید
ات : ار...ارباب .... ارباب ( با صدای بلند )
کوک : جان .. بله بله چی شد بهوش اومدی ؟
ات : ا..اره ..شما اینجا چیکار میکنید ؟
کوک : منتظر بودم بهوش بیای ، الان بهتری ؟؟
ات : اره خوبم ، ارباب مشکلی پیش اومده؟؟
کوک : خوب ات راستیتش تو باید امشب دوست دختر من باشی
ات : هااا ..... منظورتون چیه ؟؟؟
کوک : منظورم اینه که ....
شرایط نداره فقط حمایت کن
نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون : https://wisgoon.com/kookjbcusbak
part : 6
کوک : اما .... من که دوست دختر ندارم
یونجی : پس این دختره کیه خوابیده
کوک : اون خدمتکاره
یونجی : یاااا ، این که خیلی خوشگله با همین بیا
کوک : هاا ، با ات بیام ( میره تو فکر )
یونجی : به من ربطی نداره ، ولی امشبو هرجور شدع باید بیای جئون جونگ کوک
و یونجی رفت ،
کوک توی فکر بود و نمی دونست باید که چیکار کنه ، اولین باری بود که سردرگم بود
همینطوری داشت با خودش فکر میکرد
جوری توی فکر فرو رفته بود که حتی صدای ات رو نشنید
ات : ار...ارباب .... ارباب ( با صدای بلند )
کوک : جان .. بله بله چی شد بهوش اومدی ؟
ات : ا..اره ..شما اینجا چیکار میکنید ؟
کوک : منتظر بودم بهوش بیای ، الان بهتری ؟؟
ات : اره خوبم ، ارباب مشکلی پیش اومده؟؟
کوک : خوب ات راستیتش تو باید امشب دوست دختر من باشی
ات : هااا ..... منظورتون چیه ؟؟؟
کوک : منظورم اینه که ....
شرایط نداره فقط حمایت کن
نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون : https://wisgoon.com/kookjbcusbak
- ۴.۳k
- ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط