حسرت نبرم به خواب آن مرداب

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
که آرام درون دشت شب خفته ست

دریایم و نیست باکم ازطوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۲)

دود می‌خیزد ز خلوتگاه منکس خبر کی یابد از ویرانه‌ام ؟با درون...

القصه پیِ شکست ما بسته صفیمرگ از طرفی و زندگی از طرفی #ابوسع...

بیا ای برگ پاییزی ،گمانم با تو همدردم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط