مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

زندگی من

زندگی من
پارت۱۱

#arsalan

رفتیم پایین دیدیم بچه ها منتظرن
ممد:چه عجب
دیانا:امم ببخشید رفته بودم دنبال ارسلان
ارسلان:ا....ر.....ه
پانیذ:ول کنید پاشید بریم من ذوق دارم

پاشدیم رفتیم به محل فیلمبرداری

شروع کردیم به فیلبرداری

بعد از گرفتن ۲قسمت منو دیانا خسته شدیم
دیانا:ارسلااان بیا بریم تو اب
ارسلان:بریم تو اب چیکار کنیم
دیانا:از اون کارا
ارسلان:باشه ولی اینجا نه تو اتاق نظرت چیه
دیانا:اوکی.بچه ها خسته شدیم منو ارسلان میشه بریم بسه واسه امروز
ممد:ای خدا دختر منه
ارسلان:نخیر دختر من...ه(با عصبانیت)
همه تو تعجب بودن
دیانا:اره دیگه کاری ندارید بریم.پیکار کردی ارسلان
ارسلان:ببخشید حواصم نبود
دیانا:اشکالی نداره
رفیم تو اتاق شومیزمو دراوردم با مینی اسکارفمو رو تخت دراز کشیدم
ارسلان افتاد روم لبامو مکید منم همراهیش کردم گردنشو گاز گرفتم
ارسلان:برگردوندمش خودم دراز کشیدم دیا هم روم گردنشو بوس کردم باسنشم میمالیدم
یواش یواش رفت شلوارمو دراورد شروع کرد به خوردن و س.ا.ک میزد
نشست روم و هی تل.م.به میزد منو گذاشت روش و بعد اب.مو ریخت رو سی.نه هاش و بعد شروع کرد به خوردن زیرم بعد هم لای سی.نه هاش فشار داد
دیانا:خیلی حال میداد این کارش هی اب.مو بیشتر میکرد لای پاهامو باز کردم شروع کرد به مکیدن و میمالید

بفرمایید تو اسلاید بعدی لباس پارت پیشو گذاشتم بفرمایید و مرسی که ۹۰تایییون کردید ۱۰تا مونده فقط
دیدگاه ها (۱)

زندگی من پارت۱۲بعد از تموم شدن اصلا دلم درد نگرفت و فقط حالت...

زندگی منپارت۱۳دیانا:حتما باید خبر داشته باشن هیچی نمیگمارسلا...

حرف حق@sara13891003 حرف سارا جونم بودش فردا نرید دایرکتشو جر...

زندگی منپارت۱۰رفتیم اتاقارو گرفتیم و پانلئومحراشاداتوسامیرال...

رمان بغلی من پارت ۱۱۸و۱۱۹و۱۲۰ارسلان: چه زشته ای داره دیانا: ...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت ۶۵ارسلان: باشه باشه باور کردم برو بخواب لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط