من معمولی ام

من معمـــولـی ام
خیلی‌ معمــــولی‌
از همان دخترهای معمولی شهر
که لباس های گشاد و راحت می پوشند
آرایشم انقدر دیده نمی شود
که انگار اصلا آرایش ندارم حواسم نیست که باید کجا و
چگونه بخندم
خسته که می شوم یک گوشه شهر چهار زانو می نشینم و آدم ها را نگاه می کنم
از همان دخترهای معمولی که اتفاق هیچ چیز را معمولی نمی بینند
که همه چیز را تحلیل می کنند
رفتارها را
گفتارها را
که هر چه می شود خودم را سرزنش می کنم
از‌همان هایی‌ که‌ همیشه‌ تنهاســ
و شاید هر کسی‌نفهمد در‌دلم چه میگذرد...
من معمــولی ام
آنقدر معمـــولی
که شاید ساده دل نمیدهم
اما ساده می بینم
ساده می خواهم
اتفاقا ساده هم تا آخر پای خواسته هایم میمانم
و همانطور ساده شاهد نشدن‌هامی شوم
و باز ساده همان لباس های معمولی ام را می پوشم
و در این شهر
باز هم
معمولی می گردم
#دختر_معمولی #_ZEIN_
دیدگاه ها (۵)

یه جایی باید بهت بَر بخوره ؛ باید جلویِ شوخی هایِ بیجا و پر ...

یکی باید چشم های آدم را دوست داشته باشد و یکی باید صدای آدم ...

بهش گفتم:«از کجا بفهمم تو ذهنش ترکم کرده یا نه؟» تکیه داد به...

اگر بدانی چه قدر سخت است تحملِ نگاه هایِ مسخره و لبخندِ کجِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط