ینجا مثه سیرکه و ما تیکه پاره دنبال آتیش میدوییم

ینجا مثه سیرکه و ما تیکه پاره دنبال آتیش میدوییم
دل طلب کارو راضیش میکنیم
ولی بازم تویی چون جات میاد عشقه دیگه
بازم عشقت زندگیمه
له شدیم مثه میوه باید بریم بریم دیگه
این همه چیز بین ماست تو سرم عینه تاس
میچرخه و میچرخه تو بودیو یه لباس
بودی تو تو بغلم گردنت بود رو لبم
آفتاب طلوع اصن نمیکرد اون روز فقط
من و تو با نور شمع کاری کرد آروم بشم
صداتو بارون شب با تو خوبه داغونه شب
دیدگاه ها (۴)

عــــاشــ❤ـق‌که‍ شدی لالایـــی خواندن را هـم یـــاد بگیرشــب...

قـَلب عــزیز...لطـــفا اهمیت دادن به هر چیز رو...تمومشــ کنک...

نگا بندازلول وسکوت کن یاد بگیر یکم قلق و برق میزنم چون الماس...

اینم ادامش ^-^ موقت

وقتی حشر////ی میشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط