درنگ

درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد، اگر نقطه اش بالا بود...
دیدگاه ها (۱۱)

قسمت تراژیک ماجرا اونجاست که می‌شینی چهار ساعت دونه دونۀ بدی...

گفت :بی من چه میکشی؟ گفتم: نفسسسسسسسسسسس!!! چیه؟؟؟ توقع داشت...

شب هایم بروز شده اند دردهایم آنلاین... به مغزم کلیک که می کن...

یکی بهم گفت :بی احساسی!!، میخوام بگم درحدی نیستی که احساست ک...

می فهمی زندگی چقدر شبیه همان لحظه های آرامیست که روی یک خط ن...

بوی یلدا را می شنوی؟انتهای خیابان آذرباز هم قرار عاشقانه پای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط