دیدی چه زود مثنوی اش را نوشت و رفت

دیدی چه زود مثنوی اش را نوشت و رفت
مکثی نمود و نماند و نهشت و رفت
لختی کلام و هزاران عمل به دست
ما را رساند اول راه بهشت و رفت
ما غرق  این دوروزه دنیای خود شدیم
او جاودانگی خود از سر نوشت و رفت
تا گل کند در اوج، نیلوفر دلش
پیچید بر در و دیوار و خشت و رفت
بر نردبان نور چه آسان قدم نهاد
آرام نه،بیقرار سوی سرنوشت و رفت
یک ذره کینه و حسد و حیله و ریا
در قلب بی کران چو دریا نکشت و رفت
یک آسمان نگاه دل انگیز تا خدا
بر قامت زمینی یاران سرشت و رفت

شعر از شاعر ارزشمند جناب آقای محمد علی قاسم زاده در رسای #شهیدمدافع_حرم_حمیدرضااسداللهی


بیسیم چی
دیدگاه ها (۲)

دیدی چه زود مثنوی اش را نوشت و رفتمکثی نمود و نماند و نهشت و...

هوالحکیمگوش کن!هنوز صدای اخلاص بچه ها در حوالی خاطرات تلخ و ...

فرض کن حضرت مهدی(عج)به توظاهرگردد:ظاهرت هست چنانیکه خجالت نک...

از آیت الله العظمی سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی نقل کرده اند:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط