باید امشب بروم

باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست،
رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند...
سهراب سپهری
دیدگاه ها (۲)

می روم اگرچه بی تو یک چمدان خاطره دارماز تو...

زمستان من چنان گرم است که تابستانت، برایش زمستان است!

پرسیدرفیقی که مراجای سوال استازبعدحسین آنکه شهنشاه جمال استم...

الله (خداوند)اسم مبارک « الله » چهار حرف است هرگاه همزه را ا...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

فیک پارت ۱⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐روی تختم نشسته بودم به اتفاقی که قراره بیو...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط