پارت
پارت ۴۱
اجوما: جیهون
جونگکوک از روی زمین بلند میشه
و از اتاق میره بیرون
خیلی عصبانی بود
جونگکوک: جیهون... داد و عصبی....
جیهون: ب. بله ارباب
جونگکوک میره سمت جیهون و یقشو میگیره
جونگکوک: به چه حقی ات رو بردی پیش پدرم
جیهون: ق. قربان خودشون گفتن
ک.که ببرمش
جونگکوک: بدون اجازه من هیچ چی نباید از
اینجا بره بیرون.... یه موشت میزنه تو
صورت جیهون و جیهون پخش زمین
میشه و تفنگشو در میاره و به جیهون
شلیک میکنه.....
جونگکوک: این میشه درس عبرت برای
شما ها که بدون اجازه من هیچ کاری
نکنین.... عصبی......
اجوما: ارباب اروم باشید
اجوما: ارباب براتون قرص ارام
بخش اوردم لطفا بخورید تا اروم بشید
جونگکوک: نمیخوام
جونگکوک: هی تو ماشینو اماده کن
جین وو: بله
جین وو: امادست قربان
جونگکوک: خوبه
اجوما: جیهون
جونگکوک از روی زمین بلند میشه
و از اتاق میره بیرون
خیلی عصبانی بود
جونگکوک: جیهون... داد و عصبی....
جیهون: ب. بله ارباب
جونگکوک میره سمت جیهون و یقشو میگیره
جونگکوک: به چه حقی ات رو بردی پیش پدرم
جیهون: ق. قربان خودشون گفتن
ک.که ببرمش
جونگکوک: بدون اجازه من هیچ چی نباید از
اینجا بره بیرون.... یه موشت میزنه تو
صورت جیهون و جیهون پخش زمین
میشه و تفنگشو در میاره و به جیهون
شلیک میکنه.....
جونگکوک: این میشه درس عبرت برای
شما ها که بدون اجازه من هیچ کاری
نکنین.... عصبی......
اجوما: ارباب اروم باشید
اجوما: ارباب براتون قرص ارام
بخش اوردم لطفا بخورید تا اروم بشید
جونگکوک: نمیخوام
جونگکوک: هی تو ماشینو اماده کن
جین وو: بله
جین وو: امادست قربان
جونگکوک: خوبه
- ۲.۹k
- ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط