دلم تنگ شده برای دمی آسوده نشستن و چشم به ناکجای افق دوخت

دلم تنگ شده برای دمی آسوده نشستن و چشم به ناکجای افق دوختن و به هیچ چیز نیندیشیدن و نفسی عمیق کشیدن و یک فنجان نوشیدنی سر کشیدن و به یاد خاطرات خوشِ گذشته افتادن و لبخند زدن...
دلم تنگ شده برای عاشق کسی بودن و دوست داشتن و دوست داشته شدن و مورد دلتنگیِ عمیق کسی واقع شدن...
آدمی گاهی در محاصره‌ی دغدغه‌ها و رنج‌های عظیم، فرسوده می‌شود و فراموش می‌کند پیش از این‌، چگونه می‌زیسته!
آدمی دلتنگ روزهای آرام و خیالی تخت می‌شود اما... به بعضی دغدغه‌ها و بی‌قراری‌ها، نباید پشت کرد...
که نمی‌توان ادراک‌های تازه را نادیده انگاشت و فراموش کرد و بازگشت و نگاه کرد و لبخند زد و همان انسانِ سابق بود. نمی‌توان...
دیدگاه ها (۰)

من امشب پشت پنجره‌ام شمع روشن می‌کنم به امید رسیدن روزهای خو...

دستانم رامیتوانی ببندیپاهایم رامیتوانی ببندیدهانم را میتوانی...

آماده باش برای آزادیآماده باش برای شکوفاییآماده باش برای آبا...

روزی دوباره جمع خواهیم شدو تمام شادی‌های به تعویق افتاده‌مان...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط