میگمآقای دکتر

‹ میگَم‌آقایِ دُکتر؟
مَن که نه پیاده رَوی می‌کنَم، نه کاری میکنَم...
تا لِنگِ ظُهرَم می خوابَم،پَس چرا خَسته‌ام؟!
روحَم پا دَرد گِرفته از بَس دُنبالِ خودِش گَشته!
بَدَن دَرد گِرفته از بَس فِکر و خیال رو دوشِش اُفتاده!
کَم حَرف شُدَم ، دوست نَدارَم توضیحی به کَسی بِدَم!
وَ هیچ توضیحی از کَسی نمی‌خوام!!
اَصلاً مُبتَلا شُدَم‌ به بی خیالی، بی خیالیِ مَسموم.
اِنگاری هَمه چیز بی اَرزِش شُده باشه،
یادِته چِقَدر می گُفتَم به دَرَک؟
دیگه نمی‌خوام بِگَم به دَرَک ...؛
چون دِلَم می خواد بَرگَردَم به روزهایی که هَر اِتفاقِ خوبی خوشحالَم می‌کَرد، روزهایی که با هَر خَبَرِ بَدی ناراحَت می‌شُدَم‌،
شور و شوقِ زِندگی‌ رو می‌خوام.
یادِته هَمیشه می‌گُفتی زِندگی‌ رو نِمیشه زَد عَقَب...؟ جِلو چی؟ نِمیشه بِزَنیم جَلو؟! یه سال، دو سال، دَه سال..
شایَد چَند سال دیگه حال‌ِمون بِهتَر از اَلان باشه ...
هان؟! اَگه بَدتَر بود چی؟!
به دَرَک، به دَرَک، به دَرَک.
فَقَط می‌خوام این روزها نَباشَم میشه؟ :)🙂🌿


















[ هَمه چیزَم را باخته‌اَم به چِشمانی که دیگَر بَرایِ مَن نیست ..
دَر اِنتِظارِ مَرگ ، روزها را به شَب می‌آوَرَم!
خودَم را دَر آغوش‌ گرِفتَم امّا اِنگار دیر است،
مَن دِگَر مَن را نمیخواهَد .. ,🙂🖤🌙✨]


#آناهیتا 🖤
دیدگاه ها (۰)

میگَم ...چِجوريِ كه نَبودَنِت هَم مِثلِ بودَنِت شَبيهِ بَقيه...

‏یه‌جایی شاملو میگه: «مَن دَر بی‌حوصِلِگی‌هایَم، با تو زِندگ...

‹‹ مَن نَبودَنِتو تویِ تَک تَکِ لَحظه ها با هَمه یِ وجود حِس...

یَعنی هَمه دُخترا حَداقل یه بار از مامانِشون شِنیدَن که،:"بِ...

رمان

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر مهم ۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط