شکستممنبرای اولین بار به دست یه رمانتیک شکستمس

شکستم...من....برای اولین بار به دست یه رمانتیک شکستم....سرد شدم...درست مثل ساندویچ همبرگری که تودستم بود....سرد شدم...اما نه با ادما...با خودم...با احساسم...با وجود خودم....از قلبم دور شدم....ازخودم فاصله گرفتم....از احساساتم....در قلبمو بستم....کلیدشوهم گم کردم....
شدم هیچ کس....کسی که از خودش دوره....کسی که خودشو نمیشناسه....شدم کسی که وجود نداره ....اره من اینم....من هیچ کسم....فقط هیچ کس....
هنوز وجودم گرمه....ولی قلبم یخه....مثل یخ سرد،محکم،غیر قابل نفوذ....دیگه هیچی نمیتونه یخ دورشو باز کنه....هیچی....
خوردم زمین،دوباره پاشدم...ولی دوباره زدنم زمین...از دفعه قبل بدتر;دیگه نشد پاشم...زمستون بود...برف میومد...برفا ریختنو ریختن رو شونه های منی که افتاده بودم....منی که نتونستم پاشم....زیر برفا موندم...کم کم برفا دورمو گرفتنو شدم ادم برفی...ادمی که قلبش یخ زده وجودشم یخ زد....سرد شدم ولی گرم میخندم...با اینکه خودم یخیم سعی میکنم دیگرانو گرم نگه دارم....خوردن زمین کمکشون کنم تا پاشن....تا نشن مثل من ادم برفی...تا نشن یکی مثل من...یکی که خودشم نمیشناسه....بایه قلب یخی که هنوز توی سینش میتپه...
.
.
.
.
.
سالروز مرگم مبارک.....
(لطفا سوالی نپرسه کسی چون پاسخ داده نمیشه)
دیدگاه ها (۱۰)

نخونده لایک نکن خواهش میکنم چونکه هر کی لایک کنه باید تو پست...

هرگز بتو دستم نرسد ماه بلندم.....اندوه بزرگیست زمانی که نباش...

دارم به سالروز مرگم نزدیک میشم.....فقط سه روز مونده.....تارو...

کسیو دوست داشته باش که نه تنها افتخار کنه ترو داره....بلکه ح...

اگه خوناشام بشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط