حتما باید به سزای اعماش میرسید وگرنه اروم نمیگرفتم

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂

𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁰



حتما باید به سزای اعماش میرسید وگرنه اروم نمیگرفتم.......

اینام چه احمق بودن که میزاشتن مردا هرکاری که میخوان بکنن و انجام بدن

دره عمارت نیمه باز بود......

بارون مثل چی میبارید ولی صدای وحشتناک بلند و کر کننده موزیک نمیزاشت از صدای بارون لذت ببرم..........

یه مرد با هیکل گنده امد داخل فک کنم یکی از بادیگاردای جونگکوک بود اخه بادیگاردای باند الفا بیشترشون گنده و خیلی هیکلی بودن

این حاصل چند سال تمرین مداوم و طاقت فرساعه

دیدم داشت میرفت سمت جونگکوک و خم شد چیزی دره گوشش گفت.....

جونگکوک هم فقط سرشو تکون داد و بهش اشاره کرد که بره مرده هم رفت

بعد چند دقیقه جونگکوک اومد سمتمون و گفت

جونگکوک: پاشید بریم زیاد موندیم
منم از خدا خواسته کیفمو برداشتم و پاشدم

جبهوپ: هنوز سره شبه

جونگکوک چشم غره ای به جیهوپ رفت

جیهوپم که بیخیال شد دختری روی پاش بود و کنار زد و پاشد و کتشو مرتب کرد

بقیه هم پاشدن و رفتن سمت در منم به خدمتکار اونجا که کتمو گرفته بود گفتم کتمو بیاره اونم

رفت کتمو اورد ازش گرفتم انداختم رو شونهام
کته یکم پایین تر از با*نم بود و پشمی و سفید بود خیلی دوسش داشتم و خوشبخانه با همه لباس مجلسی هام ست میشد

با قدمای محکم رفتم سمت سر که دیدم برتولد و لئو جلو پسران

برتولد: هنوز سره شبه هنوز زوده برا رفتن
دیدگاه ها (۱)

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵¹برتولد: هنوز سره شبه زوده برا رفتننذاشتن ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵²پسرا نگاه عصبیشون و از اونا گرفتن و امدنب...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁹خوشبختانه دیگه از هیاهوی چند دقیقه پیش خب...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁸حرفش با سیلی که بهش زدم قطع شد... ا/ت: مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط