تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم
حرف تو که آید به میان ، سخت حسودم

تقصیر تو هم هست که با طرز نگاهت
آرام خزیدی به تن و تارم و پودم

می خواستم از جاذبه ات فاصله گیرم
اما نشد و عشق تو سر زد به وجودم

ای کاش فقط سر زده بود ...آمد و ماند و
در گیر خودش کرد ...من و بود و نبودم

تکثیر شدی در همه ی ثانیه هایم
در خوابم و در اشکم و در ذکر و سجودم

آنقدر که جز چهره ی تو هیچ ندیدم
آنقدر که جز وصف تو چیزی نسرودم

با حضرت حافظ کمی از عشق تو گفتم
فرمود مراعات کنم حد و حدودم.....
دیدگاه ها (۲)

دیگہ خستم از گریه هاے بے صدا✍✍✍خُـــــــــــــــــــــــــــ...

بگم به ســــــــــــــلامتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هه سلامتی چی؟؟؟؟؟؟؟؟سلا...

دلم به بهانه ندیدنت گریست..........بگذار بگرید تا بداند هرچه...

هر چه کردی به دلم ، ... باز تو را بخشیدمبا زبان زخم زدی ... ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط