خورشید در خون باز آب سرخ خاک سرخ آسمان سرخ ابرسیا

خورشید در خون. باز آب، سرخ. خاک، سرخ. آسمان سرخ. ابر، سیاه و دل، سیاه و رنگ پرچم ها، سیاه. ببین چگونه غم در غمت ماتم گرفته است. حدیث حادثه انگار زنگار می شود به روی زخمی ماه. که خورشید را وقت سحر، خیمه در خون نشسته است. میان خواب آشفتگی کودکان درد، خفته است صدای هلهله رودها در اشک. نهیب واقعه، قامت ایوب، کمان می کند. کشتی نوح می شکند. آیا پیدا می شود یاری کننده ای هنوز که یاری ات کند؟
دیدگاه ها (۱)

.چقدر پاییز شده! چقدر می‌طلبد که چتر برداری و زیر قطرات گاه ...

در نیمه مهر من دلتنگ تواَمبخیر کند خدا الباقی پاییز را#امیر_...

تو که باشی آسمان زندگی من همیشه آفتابی است. حتی در دل تاریکی...

تو خوب می دانستی که طعم تنهایی چقدر تلخ است. می دانستی رنگ چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط