عشق اغیشته به خون
˙❥˙๑) عشق اغیشته به خون(๑˙❥˙๑)
پارت۱۲۲
تهیونگ با صدا آروم گفت : پرنده بیبال چرا این قوی بودن خودتو تو درون میکشی.. ها ..
تبر را در دهانش گذاشت سپس سرش را بلند کرد و آب را روی لبش ریخت تا بلکه خودرو این قرص تبش را بشکند ..پارچه آبی رنگ را روی پیشانی مین جی گذاشت و نگران نگاهش کرد حوله را روی ترقو اش کشید تا بدن خیسش را خشک کند ..
حتی پیراهن خودش هم نم اب داشت ولی ارزش ای برای خودش قائل نبود چون اینجا دختر خوشگل تر مهم بود .. مین جی پلک هایش میلرزید .. و این باعث نگرانی تهیونگ میشد چون تا حالا تو زندگیش نگران هیچگونه دختری نشده بود .. دستش را روی موهایش کشید و آروم خم شد سپس پلک های داغ دخترک را نرم بوسید ولی بوسه اش تمام نیافت
و آروم سری را بلند کرد و پیشانیش را بوسید تبش را جک کرد ٫. آره تبش پایین اومد ٫ اوفی کشید و پتو را روی پاهای برهنه و سفید دخترک کشید .. دستش را نرم روی موهای لخت اش کشید
.......
یک دوش آب سرد کاملا زیاد باعث شد بندش سرد بشه و تب ویروسی حالا در جا خشک شده بود حوله تن پوش را در تنش کرد سپس از اتاق خارج شد .. میونشی زانو هایش را به آغوش گرفته بود و پایین مبل کنار میز نشسته بود
جیمین : فکر کردم خوابی
جوابی نیافت و سمت کمد رفت یک شلوار راحتی همراه بلیز آبی رنگ برداشت و سمت میونشی چرخید مشکوک سرش را پایین کرد و دقیق نگاهش کرد
جیمین : خوبی ؟
میونشی : نمیدونم ..
آروم گفت جیمین اخم کرد و سمتش هجوم برد دخترک به شدت سرفه کرد پشت سرش هم عطسه جیمین جلوش زانو زد و با موهای خیس و صورتی که حالا از جذاب بودنش هر دختری را دیوانه میکرد چشم به میونشی دوخت ..
میونشی با صورت مثال جک سفید به جیمین نگاه کرد دستش را روی شکمش گذاشت و با حس پر کردن دهانش تند از روی زمین بلند شد و سمت حمام رفت کنار توالت نشست و هق زد
جیمین اخم هایش پاک شد و نگران بلند شد .. تقی به در زد و مضطرب گفت : میونشی خوبی ؟
در با صدا باز شد سپس با چهره رنگ پرسیده میونشی مواجه شد نگران پرسید : خوبی چیشد
میونشی سخت آب دهنش را قورت داد و آروم دستش را روی شکمش گذاشت : حالت .. تهوع دارم
جیمین با آکرا گفت : بریم بیمارستان چرت حالت تهوع داری
میونشی از کنار در به سمت مبل رفت و آروم نشست : بخاطر تب اینجوری میشه از بچگی عادت دارم
پارت۱۲۲
تهیونگ با صدا آروم گفت : پرنده بیبال چرا این قوی بودن خودتو تو درون میکشی.. ها ..
تبر را در دهانش گذاشت سپس سرش را بلند کرد و آب را روی لبش ریخت تا بلکه خودرو این قرص تبش را بشکند ..پارچه آبی رنگ را روی پیشانی مین جی گذاشت و نگران نگاهش کرد حوله را روی ترقو اش کشید تا بدن خیسش را خشک کند ..
حتی پیراهن خودش هم نم اب داشت ولی ارزش ای برای خودش قائل نبود چون اینجا دختر خوشگل تر مهم بود .. مین جی پلک هایش میلرزید .. و این باعث نگرانی تهیونگ میشد چون تا حالا تو زندگیش نگران هیچگونه دختری نشده بود .. دستش را روی موهایش کشید و آروم خم شد سپس پلک های داغ دخترک را نرم بوسید ولی بوسه اش تمام نیافت
و آروم سری را بلند کرد و پیشانیش را بوسید تبش را جک کرد ٫. آره تبش پایین اومد ٫ اوفی کشید و پتو را روی پاهای برهنه و سفید دخترک کشید .. دستش را نرم روی موهای لخت اش کشید
.......
یک دوش آب سرد کاملا زیاد باعث شد بندش سرد بشه و تب ویروسی حالا در جا خشک شده بود حوله تن پوش را در تنش کرد سپس از اتاق خارج شد .. میونشی زانو هایش را به آغوش گرفته بود و پایین مبل کنار میز نشسته بود
جیمین : فکر کردم خوابی
جوابی نیافت و سمت کمد رفت یک شلوار راحتی همراه بلیز آبی رنگ برداشت و سمت میونشی چرخید مشکوک سرش را پایین کرد و دقیق نگاهش کرد
جیمین : خوبی ؟
میونشی : نمیدونم ..
آروم گفت جیمین اخم کرد و سمتش هجوم برد دخترک به شدت سرفه کرد پشت سرش هم عطسه جیمین جلوش زانو زد و با موهای خیس و صورتی که حالا از جذاب بودنش هر دختری را دیوانه میکرد چشم به میونشی دوخت ..
میونشی با صورت مثال جک سفید به جیمین نگاه کرد دستش را روی شکمش گذاشت و با حس پر کردن دهانش تند از روی زمین بلند شد و سمت حمام رفت کنار توالت نشست و هق زد
جیمین اخم هایش پاک شد و نگران بلند شد .. تقی به در زد و مضطرب گفت : میونشی خوبی ؟
در با صدا باز شد سپس با چهره رنگ پرسیده میونشی مواجه شد نگران پرسید : خوبی چیشد
میونشی سخت آب دهنش را قورت داد و آروم دستش را روی شکمش گذاشت : حالت .. تهوع دارم
جیمین با آکرا گفت : بریم بیمارستان چرت حالت تهوع داری
میونشی از کنار در به سمت مبل رفت و آروم نشست : بخاطر تب اینجوری میشه از بچگی عادت دارم
- ۳.۷k
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط