فیک ازدواج اجباری

فیک ازدواج اجباری
پارت ۶
اسلاید ۲ و ۳ تخت ات و نامجون
ات:چرا باهام این کارارو میکنی [بغض]
نامجون:دلیلی برای جواب دادنت ندارم گمشو بیرون [داد]
ویو ات
با هر بدبختی از اتاقش آمدم بیرون رفتم اتاقم رفتم حموم چنتا قرص خوردم چرا من زندم چرا من باید همچنین خوانواده ای داشته باشم [گریه]
لباسمو پوشیدم [اسلاید ۴]
رفتم بیرون که برم هوا بخورم از پله ها رفتم پایین روی مبل نشسته بود
نامجون :کجا به سلامتی
ات:میخوام برم هوا بخورم
نامجون:لازم نکرده گمشو اتاقت
ات:میخوام برم مگه اختیار من دست توعه خودت هرجا میری درسته من اجازه ندارم
نامجون از روی مبل بلند شود آمد سمتم
نامجون:زبونت برای من دراز شده با پا زد داخل شکم ات ات با شتاب به سمت میز پرتاب شد و سرش خورد به میز و بی هوش شد
نامجون:ات..ات ات حالت خوبه ات با دو رفت سمت ات
جین در خونه نامجونو باز کرد[کلید داره]
نامی آمدم .....ات ات باهاش چیکار کردی[داد]
نامجون:باهم دعوامون شد منم تیپا کردم تو شکمش پرت شد سرش خورد توی میز بیهوش شد
جین:واقعا که بی رحمی باورم نمیشه با همچین دختر زعیفی این کارو کرده باشی حالا چطور میخوای توی صورت شوگا نگاه کنی
ات رو بغل میکنه با دو میره سمت پارکینگ خونش سوار ماشین میشه اتو ميذاره صندلي شاگرد
جین :اگر به شوگا بگم شر میشه چیکار کنم زنگ بزنم کوک آره......الو کوک زود بیا بیمارستان .‌‌‌‌‌.....[اسمشو خودتون انتخواب کنید]
کوک:چرا چی شده
جین:وقت ندارم توضیح بدم بیا[داد]
کوک:باشه
جین رفت بیمارستان ات رو بردن اتاق عمل
کوک:چی شده
جین:ات داخل اتاق عمله
لیسان:چی ات از حال رفت
کوک:لیسان لیسان عزیزم بیدار شو
چهار ساعت بعد..
.........................................
ببخشید اگر بد بود و اینکه خیلی وقته فعالیت نکردم ❤️🫀💋
دیدگاه ها (۰)

۰فیک مدرسه جئون پارت ۵ات:چرا هر جا میرم تو هم هستیکوک:تو دار...

عشقولای فیک مدرسه جئون ۱۸ پارته و ازدواج اجباری ۲۰ پارته بعد...

فیک ازدواج اجباری پارت ۵ ویو ات میکاپم تموم شده بود لباس عرو...

اسلاید یک خونه‌ی نامجونه دوهوبی سه شوگا چهارکوک پنج جین در ف...

فیک ازدواج اجباری پارت ۹دوستان اینجا لیسان نیست رفته کوک رو ...

پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط