ازدواج اجباریpart

ازدواج اجباری(part 30)

*ا/ت ویو
صبح پاشدم دیدم کوک نیست
_هوفف حتما رفته سرکارش
پاشدم کارامو انجام دادمو رفتم پایین دیدم کوک
کوک داره صبحانه درست میکنه
_کوک
+عه بیب بیدار شدی بیا ببین چه کردم
_کوکی جون چه کرده همرو دیوونه کرده
+(خنده)
_تو از این کارام بلد بودی
+بعله منو دست کم گرفتی؟
_نه
+پس بخور
+راستی شکمت درد نمیکنه
_یکم درد دارم
+بیا این قرصو بخور
_مرسی
قرصو خوردمو بعد چند دقیقه دیدم داره گرمم میشه
_کوک چقدر هوا گرم شد یهو
+نه بابا هوا عالیه
_عه
+اوهوم چیشده
_هیچی یهو گرمم شد
+نکنه تب داری
پاشد اومد دستشو گذاشت روی پیشونیم و گفت
+نه تب نداری
_ولش کن خوب میشه
چند دقیقه بعد حس کردم باهام داره میلرزه و عرق کرده بودم
_کوووکک
+جانم
_چی به خورد من دادی
+قرص
_قرص چی
+قرص دل درد
_پس چرا داره حالم بد میشه
+عهه اخخخ ببخشید
_چیه
+قرص تحریک کننده بهت دادم
_کوککککک میکشمت به خدا میکشمت
+حالا دیدی وقتی منو با پودر تحریک میکنی چی میکشم
_کوک خدا لعنتت کنه
+عه بیب زبونتو گاز بگیر
_کوووک وایسا من برم حموم یه دوس اب سرد بگیرم
+چرا دوش تا وقتی من هستم
_نه نه نه کوک دارم پاره میشم بسه
+عههه
سریع پاشدم و رفتم حموم درو بستم و قفل کردم
+ا/تتتتت
_برو برو
اب سردو باز کردم و رفتم زیر اب
بعد چند دقیقه حس کردم حالم خوبه و اومدم بیرون دیدم کوک روی تخت نشسته
ادامه دارد...
شرطا:
۹٠ لایک
۱۰۰ کامنت✨
دیدگاه ها (۱۶۱)

ازدواج اجباری(part 34)*ا/ت ویو شرابو ریختیم توی لیوانامون و ...

ازدواج اجباری(part 35)*ا/ت ویو بهوش اومدم دیدم کوک سرشو گذاش...

ازدواج اجباری(part 28)*ا/ت ویو سه روز بعد امروز قرار بود با ...

ازدواج اجباری(part 27)*ا/ت ویو توی شرکت به کوک گفتم میرم دست...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

عشق ممنوع

بیب من برمیگردمپارت :73+ جونگکوک کجا داری میری منو تنها نزار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط