موهای لخت خیسشو روی شونه هاش ریخته بود

موهای لخت خیسشو روی شونه هاش ریخته بود ,
و با شونه ای که توی دستش بود ,
موهای بلندشو شونه میکرد ...
موهاش گره خورده بود ...
صدام کرد و ازم خواست موهاشو شونه کنم ...
نفس عمیقی کشیدم
و شروع به شونه کردن موهاش کردم ...
آروم موهاشو شونه میکردم ,
و اون تند تند حرف میزد و سرشو تکون میداد ...
یادم افتاد موقعی که موهاتو شونه میکردم ,
و تو همیشه جلوی اینه میشستی
و از توی اینه نگام میکردی ...
ناخودآگاه اسمتو صدا کردم که برگشت و گفت:
دخترمون خوابه ..چیکارش داری؟؟

"شِتتتتت"
دیدگاه ها (۳)

گوساله: ما می‌تونیم یه روز آدم بشیم؟گاو: بله پسرم، در گاونام...

می دانستم که برای معشوقه باید گُل خرید ...امّا ما گرسنه بودی...

کاش روزی در جمع خانوادگی تانکنار پدرت مادرتبرادرتخواهرتو خود...

بعضی چیزها خیلی ترسناکندمثل رعد و برق های 5 سالگیمثل اخراج ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط