میخواهم پهلو به پهلوی تو بخوابم

می‌خواهم پهلو به پهلوی تو بخوابم
مو در مو
توُ در توُ
با دهانِ تو در بالش.
می‌خواهم پشت به پشتِ تو بخوابم
نه نفَسی از هم جدامان کند
نه کلامی حواس‌مان پرت
نه چشمی دروغ‌مان گوید
نه لباسی بر تن.
بخوابم سینه به سینه‌ی تو
سفت و عرق‌ریز وُ
رخشان با هزار لرز
هلاکِ سکونِ کِیفی نشئه‌آور
یله بر سایه‌ی تو
سُفته‌ی زبانِ تو
بمیرم شاد
جویده‌ی دندانِ پوسیده‌ی خرگوش‌ات


#جویس_منصور
دیدگاه ها (۱)

هوسِ تو را دارم که دیوانه ام کنیبا خواندنِ یک شعر،که مَستم ک...

هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگارهم مشام دلم از زلف سمن سای...

تا تو مُرادِ من دَهیکُشته مرا فِراق توتا تو به داد من رَسیمن...

سالها پیش زیر آفتاب بهار ،از او سوال کردم فکر میکنی وقتی مر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط