ادامه
ادامه
پس تهیونگ تصمیم گرفت از یه راه دیگه وارد عمل شه
ساعت ده شب
هانا ویو
بعد خوردن شام رفتم تو پذیرایی نشستم از طرف. پایین تنه حس خیلی بدی داشتم و خیلی گرمم شده بود و عرق کردم
جیمین ویو
از طرف پایین تنه حس افتضاحی داشتم وقتی بهش نگاه کردم دیدم باد کرده و بله رومو کردم سمت هانا که دیدم اونم اینطوریه وقتی رومو کردم سمت تهیونگ دیدم با لبخند شیطانی بهم نگاه میکنه و بعد روشو میکنه سمت تلوزیون و بعد عینکش رو در میار و با لباسش تمیز میکنه و بعد میزاره رو چشمش و چشمک میزنه
حالم بد بود در حدی که حتی نمیتونستم تکون بخورم که تهیونگ دهنشو وا کرد
@نظرتون با دیدن فیلم ترسناک چیه؟
م.. ث.. بت(با زور حرف میزنه)
_من.م(سعی میکنه خودشو کنترل کنه)
داشتیم فیلم میدیدیم کهتهیونگ اومد و به جونگ کوک لم داد و جونگکوک رو هانا و هانا رو من که یهو تهیونگ حرکت زد که مبل نزدیک بود چپ کنه و دست هانا بد جایی رفت خودمو کنترل کردم و وانمود کردم اتفاقی نیوفتاده
1 ساعت بعد
فیلم تموم شد و تهیونگ به جونگکوک گفت تا بره تو اتاق تهیونگ و رفتن تو اناق و منو هانا که با هزار بدبختی خودمونو کنترل میکردیم و همراه با درد
@ خوب منو جونگکوک میریم خونه من
¥آره بای... فردو میایم
معلوم بود که هانا به زور بلند میشه و خیلی حالش بده مثل من عهههه تهیونگ مگه چقدر پودر ریختی که تا الان به همون اندازه تحریکیم
خ... خدا. فظ
_با.ی
@¥خوشبگذرا بای
_بریم تو اتاقامون
تو برو.... م. من.. ام... ش. ب.. ر.. و اینجا.... میخوابم
_انقد. ر حا.. لت.. بده.؟
م.. منظورت چیه اهه(جلو دهننشو میگیره
_ت.. ته.. یونگ. تو غذامون.... پودر ریخته
هانا.. ما حالمون بده و بهم نیاز داریم
میریم.. دوش.. میگ.. یرم
_او.. ن پو.. در خ.. یلی.. قویه
پارت بعد اسمات باشه؟
#فیک_جیمین
#وقتی_مافیا_بود
#bts
#jimin
#mafia
@parmiss_armi
پس تهیونگ تصمیم گرفت از یه راه دیگه وارد عمل شه
ساعت ده شب
هانا ویو
بعد خوردن شام رفتم تو پذیرایی نشستم از طرف. پایین تنه حس خیلی بدی داشتم و خیلی گرمم شده بود و عرق کردم
جیمین ویو
از طرف پایین تنه حس افتضاحی داشتم وقتی بهش نگاه کردم دیدم باد کرده و بله رومو کردم سمت هانا که دیدم اونم اینطوریه وقتی رومو کردم سمت تهیونگ دیدم با لبخند شیطانی بهم نگاه میکنه و بعد روشو میکنه سمت تلوزیون و بعد عینکش رو در میار و با لباسش تمیز میکنه و بعد میزاره رو چشمش و چشمک میزنه
حالم بد بود در حدی که حتی نمیتونستم تکون بخورم که تهیونگ دهنشو وا کرد
@نظرتون با دیدن فیلم ترسناک چیه؟
م.. ث.. بت(با زور حرف میزنه)
_من.م(سعی میکنه خودشو کنترل کنه)
داشتیم فیلم میدیدیم کهتهیونگ اومد و به جونگ کوک لم داد و جونگکوک رو هانا و هانا رو من که یهو تهیونگ حرکت زد که مبل نزدیک بود چپ کنه و دست هانا بد جایی رفت خودمو کنترل کردم و وانمود کردم اتفاقی نیوفتاده
1 ساعت بعد
فیلم تموم شد و تهیونگ به جونگکوک گفت تا بره تو اتاق تهیونگ و رفتن تو اناق و منو هانا که با هزار بدبختی خودمونو کنترل میکردیم و همراه با درد
@ خوب منو جونگکوک میریم خونه من
¥آره بای... فردو میایم
معلوم بود که هانا به زور بلند میشه و خیلی حالش بده مثل من عهههه تهیونگ مگه چقدر پودر ریختی که تا الان به همون اندازه تحریکیم
خ... خدا. فظ
_با.ی
@¥خوشبگذرا بای
_بریم تو اتاقامون
تو برو.... م. من.. ام... ش. ب.. ر.. و اینجا.... میخوابم
_انقد. ر حا.. لت.. بده.؟
م.. منظورت چیه اهه(جلو دهننشو میگیره
_ت.. ته.. یونگ. تو غذامون.... پودر ریخته
هانا.. ما حالمون بده و بهم نیاز داریم
میریم.. دوش.. میگ.. یرم
_او.. ن پو.. در خ.. یلی.. قویه
پارت بعد اسمات باشه؟
#فیک_جیمین
#وقتی_مافیا_بود
#bts
#jimin
#mafia
@parmiss_armi
- ۶.۷k
- ۰۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط