گفت می خوام یه یادگاری بنویسم تا همیشه برات بمونه

گفت : می خوام یه یادگاری بنویسم تا همیشه برات بمونه ... 


گفتم : کجا؟

گفت : رو قلبت ...

گفتم : می تونی؟

گفت : آره زیاد سخت نیست ...

گفتم : بنویس تا برای همیشه بمونه ...

یه خنجر برداشت ...

گفتم : این چیه؟

گفت : هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس .

ساکت شدم  ...

گفتم:بنویس دیگه چرا معطلی ؟

خنجر رو برداشت و با قسوت تیز اون نوشت :

دوستت دارم دیوونه !!!

اون رفته خیلی وقته ... کجا ؟ نمی دونم .

اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده ...
دیدگاه ها (۱۳)

باور آدمهای ساده را خراب نکن آدمهای ساده با تو تا ته خط می آ...

دیشب کوله ای برداشتم پر کردم از تمام دلتنگی هام ،تمام نبودن ...

ﺳﻮﺧﺘﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﻥ ﺷﺎﯾﺪﺗﻮﺧﺎﻣﻮﺷﻢ ﮐﻨﯽﺷﺎﯾﺪﺍﻣﺸﺐ ﺳﻮﺯﺵ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﺭﺍﮐﻢ...

چرا اون طرح پست تگ پیج راجب حجاب رو اجرا نمی کنین ؟!مگه کسری...

blackpinkfictions پارت ۲۱

وقتی دلت از همه ی دنیا می گیرهوقتی قفل دلت حتی با خنده هم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط