باد و برف همه جا بود

باد و برف همه جا بود . . .
سوزی اما در کار نبود . . .
و این خاطره ها بودند که هربار کمرنگ تر می‌شدند . . .
و برف بود و بس ‌. . .
و رد پایی مبهم . . .
و پایان ردپا . . .
آغاز دره بود . . .
دره ای که مدفن رویا هایِ کهن بود . . .
_رویایِ پنهان
دیدگاه ها (۰)

نسیم ملایمی می آمد ‌. . .تاریکی شب روحم را به بند کشیده بود ...

جوری که مثل سگ روش کراش زدم🐸✨️

حس مالکیت حس واقعا زیبایست. . .مخصوصا اگر این حس را از طرف ت...

اون تورو دوست داشت چون فقط تو بودی که بهش اهمیت میدادی . . ....

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط