جور کنی وفا بود

جور کُنی وفا بود
درد دَهی دوا بود

لایق تو کُجا بود
دیده جان و دید من...

#مولانا
دیدگاه ها (۱)

تو ز ما فارغ و ما از تو پریشان تا چند...#سعدی

باز با خوف و رجا سوی تو می آیم مندو قدم دلهره دارم دو قدم دل...

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بر بست و به گردش نرس...

آنجا که بـه عُشاق دهی درد محبتدردی هم از این عاشقِ دلخسته دو...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

درد آمد بهتر از مُلک جهانتا بخوانی تو خدا را در نهان● مولانا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط