توخورشیدیویازهرهویاماهینمیدانم

#تو_خورشیدی_و_یا_زهره_و_یا_ماهی_نمی‌دانم
وزین سرگشته مجنون چه می خواهی نمی‌دانم

در این درگاه بی‌چونی همه لطف است و موزونی
چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمی‌دانم

به خرمنگاه گردونی که راه کهکشان دارد
چو ترکان گرد تو اختر چه خرگاهی نمی‌دانم

ز رویت جان ما گلشن بنفشه و نرگس و سوسن
ز ماهت ماه ما روشن چه همراهی نمی‌دانم

زهی دریای بی‌ساحل پر از ماهی درون دل
چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمی‌دانم

شهی خلق افسانه محقر همچو شه دانه
بجز آن شاه باقی را شهنشاهی نمی‌دانم

زهی خورشید بی‌پایان که ذراتت سخن گویان
تو نور ذات اللهی تو اللهی نمی‌دانم

هزاران جان یعقوبی همی‌سوزد از این خوبی
چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمی‌دانم

خمش کن کز سخن چینی همیشه غرق تلوینی
دمی هویی دمی‌هایی دمی آهی نمی‌دانم

خمش کردم که سرمستم از آن افسون که خوردستم
که بی‌خویشی و مستی را ز آگاهی نمی‌دانم...♥️🌹♥️
دیدگاه ها (۲)

ابی تو یکی از آهنگاش میگه:#وقتی_که_گریه_میکنی_شک_میکنم_به_بو...

#و_ما_دلتنگ_آغوش_های_هستیم کههیچگاه در هم کشیده نشدند ...#یا...

#ای_سلام_گرم_خورشید_از_فراسوها_به_توشب پناه آورده با انبوه ش...

#هرلحظه_باتو_بودن یه شعر ناتمامهخاموشی تو دریا،، دریایی از ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط