انبوه زخم های شهر در چشم کدامتان حلقه می بندد

انبوه زخم های شهر در چشم کدامتان حلقه می بندد
که آسمان این همه آسان ، ابرهایش را در به در می کند...

خرناس کدام خرس قطب را از زمستان خوابتان عبور داده است
که شهر این چنین سنگین به سمت گالیله می رود...

جایی که دار از دهان ناقوس ها به سوی ماه مایل می شود ، از کدام ترازو می شود شاهین را به شانه های شهر رساند...

آی مردم !
فالگیرهای خانه نشین سال های زیادی ست که با دست های بسته
قافیه را به نقش قهوه ها باخته اند...
دیدگاه ها (۸)

در شهری که به دست هایِ باد دستبند میزنند ، رخصت اگر دهیحتی د...

باید کوله بار را بست و به راه افتاد یارِ من...بایدنظر کنیم ...

می خواهم این اتفاق را برگردم.اتفاق تن زنی ست که سی سالگی ا...

یکی در راه ماندهیکی که مثل هیچکس نیست و رفیق است و رفیق...ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط