در سرزمن من زن از جنس آه نست

در سرزمين من زني از جنس آه نيست
اين يک حقيقت است که در برکه ماه نيست

اين يک حقيقت است که در هفت شهر عشق
ديگر دلي براي سفر رو به راه نيست

راندند مردم از دل پر کينه، عشق را
گفتند: جاي مست در اين خانقاه نيست

دنيا بدون عشق، چه دنياي مضحکي‌ست
شطرنج، مسخره‌ست زماني که شاه نيست

زن يک پرنده است که در عصر احتمال
گاهي ميان پنجره‌ها هست و گاه نيست

افسرده مي‌شوي اگر اي دوست، حس کني
جز ميله هاي سرد قفس تکيه‌گاه نيست

در عشق آن که يکسره دل باخت، بُرده است
در اين قمار، صحبتي از اشتباه نيست

فردا که گسترند، ترازوي داد را،
آن‌جا که کوه بيشتر از پر کاه نيست

سوادبه روسپيد و سياووش روسفيد
در رستخيز عشق، کسي روسياه نيست 🌼💙

#عليرضا_بديع
دیدگاه ها (۳)

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟من پشیمانم بگو تاوان آن س...

بانوی اساطیر غزل های من اینستصد طعنه به مجنون زده لیلای من ا...

شور دیدارت اگر اگر شعله به دل‌ها بکشدرود را از جگر کوه بـه د...

بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرمبر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط