شیدان

#شـہـیدانہ

آرامشی در چهره‌ات بود، آرامشی زیبا برادر!
خون تو را دیدم که می‌ریخت، چون خون عاشورا برادر!


خون تو شعری مستمر بود ، هشدار جنگی سخت تر بود
خون تو فریاد سحر بودوای از سکوت ما، برادر

#شهید_علی_خلیلی
.
.

#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

روان‌بخش صادقی، تنها #خبرنگار استان کهگیلویه و بویراحمد در #...

#شـہـیدانہکاش اندکی،مثل شماقلب هایمان تحت تســخیر خـدا بود!ت...

گفتم:سلام حاجی چجوری شد که توی جبهه شیمیایی شدی؟سرفه امانش ن...

#شـہـیدانہهر صبـحبا نگاه شمـاهمه ی خوبـی‌ها در مـا طلـوع می...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

هنوز هیچی نشده شروع کردم

فصل دوم رمان برادر های ناتنی من پارت اول: بعد از اون شب ات ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط