تو را من چشم در راهم نه مثل شعر نیمایی

تو را من چشم در راهم " نه مثل شعر نیمایی"
شباهنگام و در ماتم ، میان خواب رویایی

نه در شاخ تلاجنها ، نه در یک سایه سنگین
نه با یک قلب افسرده ، به زیر چرخ مینایی

تو را من چشم در راهم ، سحر پهلوی نیلوفر
کنار بستر شب بو ، تو هم از جنوب شرق می آیی

همیشه با خودم هستی ، میان چشم و در سینه
تو را هر لحظه می فهمم ، تو یک احساس زیبایی

عزیزم کاسه چشمم سرایت " وای که گفتم "
تمام هستیم از تو ، که تو یک قسمت از مایی

میان چشم پر اشکت ، تو غرقم کردی و رفتی
ولی من زندگی کردم ، در آن چشم اهورایی

دلم می خواهد از راهی که رفتی باز گردی
نه صبر و طاقتی مانده ، نه امیدی به فردایی

فقط این بار می پرسم ، جوابش را نمی خواهم
تو را من چشم در راهم " چرا آخر نمی آیی "
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAAFuoaddonyatiktak2pgXxCsxw
دیدگاه ها (۲)

من‌کسی‌را دارم که‌با بستن‌چشمانم حس#‌قشنگ‌نگاهش ر...

تورا برای لبخند تلخ لحظه هاپرواز شیرین خاطره ها دوست می‌دارم...

#تو_رقص_کُردی: یک در میان قرار گرفتن زن و مرد یعنی مساوی بود...

مرا سخت دوست بدارپر بوسه❤ بغل داربگذار عشقبه پای هم بندمان ک...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط