شعر خواندی و غصه هایم رفت

شعر خواندی و غصه هایم رفت
شعر خواندی و دلبــری کردی
چشم بستی و بوسه ای بعدش
چشم بستی و خود سَری کردی ...
.
.
شعر خواندیم و گونه بوسیدیم
شعر خواندیم و یک بغـل بعدش
می‌شْنیدی که دوستت دارم
ذوق کردی و یک غزل بعدش ...
.
.
دست بُردی در آرزوهایم
قول دادی که مالِ من بشوی
قول دادی که تووی هر قهوه
باز تعبیرِ فـالِ من بشوی ...
.
.
چشم هایت به گردِ سبزی که
غَلت می‌زد درونِ سینی، بود
تکیه دادی و منتظر ماندی
عشق آنجا که می‌نشینی بود
.
.
قاچ کردیم و سرخِ پُررَنگش ...
قاچ کردیم و زندگی خندید
دست بردم میانِ آغوشت
سرخ هایی که با تو می‌چسبید ...
.
.
سرخ یعنی که دوستت دارم
سرخ یعنی که دلبـرم باشی
ناز کم کن بهـارِ من، اصلا
سرخ یعنی که همسرم باشی ...
.
. #مریم_قهرمانلو
دیدگاه ها (۹)

بی حرکت ایستاده بودم روی شن‌های ساحل. دریا در رفت و آمد بود ...

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسدنخواست او به من خسته بی گمان ...

.شده از صبح تا شب سخت مشغولِ کار باشی و نقشه بکشی که برسی خا...

می‌گفت:" باید دستم را می‌گرفت و نگهم می‌داشت. باید آرامم می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط