cold Mafia P
cold Mafia (P18)
کوک : چی*تعجب*
ذهن کوک : اون از کجا فهمید
کوک : ا.ت بیا پایین اشتباه برداشت کردی
ا.ت : خودم همچی دیدم*هق*
راوی : ا.ت میخواست خودشو پرت کنه کوک خودشو سریع رسوند ا.ت همینطور هق میزد کوک زنگ زد به تهیونگ وقتی تهیونگ رسید آرام بخشی به ا.ت زد.
چند مین بعد :
تهیونگ : اون از کجا فهمیده تو پدرش کشتی
کوک : اه نمیدونم فک کنم کار یکی از آدمای کانگ باشه
*تهیونگ حواسش به فلشی که به لپ تاپ جونگکوک وصله میفته*
تهیونگ : لپ تاپت دادی به ا.ت
کوک : اره مگه چیزی شده
تهیونگ : توش ویدیو ظبط شده از دوربین اتاق باک هیون(پدر ا.ت) نداری؟
کوک : نه چطور*حواسش میفته به لپ تاپ با دیدن فلش میرم سراغ لپ تاپ روشن میکنه ویدیو رو میبینه*
تهیونگ : ای.ن همون ویدیو هست پس یه نفر فلش داده به ا.ت
کوک : لعنتی*داد* کار اون عوضی کانگ هست یکی از آدماش فرستاده بار تا فلش بده پس اون عوضیا بادیگارد ها چیکار میکنن(بادیگارد مرد بیاد wc خانما*)به شوگا زنگ بزن خونه ی کانگ ردیابی کنه فردا صبح باید قبرش بکنم*عصبانی،جدی*
تهیونگ : بس کن جونگ کوک اینم بکشی دیگه برا تو بدتر ولش زنگ میزنم شوگا منم اینجا میمونم
کوک : چرا اینجا بمونی
تهیونگ : خب شاید بهم نیاز داشتی شاید ا.ت بلاسر خودش بیاره
فردا صبح ویو :
از زبان ا.ت :
با سر درد بدی چشامو وا کردم کوک پیشم بود اما حواسش به من بود معلومه تا صبح نخوابیده..ولی..هق..هق چرا اینکارا...با
..هق...پدرم کرد*گریه*
از زبان کوک :
شب اصلا نخوابیدم تا صبح داشتم به ا.ت زل میزدم میدونم از دستم عصبانیه ولی باید حقیقت هارو بدونه....ادامهداره....
کوک : چی*تعجب*
ذهن کوک : اون از کجا فهمید
کوک : ا.ت بیا پایین اشتباه برداشت کردی
ا.ت : خودم همچی دیدم*هق*
راوی : ا.ت میخواست خودشو پرت کنه کوک خودشو سریع رسوند ا.ت همینطور هق میزد کوک زنگ زد به تهیونگ وقتی تهیونگ رسید آرام بخشی به ا.ت زد.
چند مین بعد :
تهیونگ : اون از کجا فهمیده تو پدرش کشتی
کوک : اه نمیدونم فک کنم کار یکی از آدمای کانگ باشه
*تهیونگ حواسش به فلشی که به لپ تاپ جونگکوک وصله میفته*
تهیونگ : لپ تاپت دادی به ا.ت
کوک : اره مگه چیزی شده
تهیونگ : توش ویدیو ظبط شده از دوربین اتاق باک هیون(پدر ا.ت) نداری؟
کوک : نه چطور*حواسش میفته به لپ تاپ با دیدن فلش میرم سراغ لپ تاپ روشن میکنه ویدیو رو میبینه*
تهیونگ : ای.ن همون ویدیو هست پس یه نفر فلش داده به ا.ت
کوک : لعنتی*داد* کار اون عوضی کانگ هست یکی از آدماش فرستاده بار تا فلش بده پس اون عوضیا بادیگارد ها چیکار میکنن(بادیگارد مرد بیاد wc خانما*)به شوگا زنگ بزن خونه ی کانگ ردیابی کنه فردا صبح باید قبرش بکنم*عصبانی،جدی*
تهیونگ : بس کن جونگ کوک اینم بکشی دیگه برا تو بدتر ولش زنگ میزنم شوگا منم اینجا میمونم
کوک : چرا اینجا بمونی
تهیونگ : خب شاید بهم نیاز داشتی شاید ا.ت بلاسر خودش بیاره
فردا صبح ویو :
از زبان ا.ت :
با سر درد بدی چشامو وا کردم کوک پیشم بود اما حواسش به من بود معلومه تا صبح نخوابیده..ولی..هق..هق چرا اینکارا...با
..هق...پدرم کرد*گریه*
از زبان کوک :
شب اصلا نخوابیدم تا صبح داشتم به ا.ت زل میزدم میدونم از دستم عصبانیه ولی باید حقیقت هارو بدونه....ادامهداره....
- ۲۳.۷k
- ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط